سیاست نگار



 

دانشجوی MIT هم که باشی، استاد دانشگاه صنعتی شریف هم که شوی، در عنفوان شباب به وزارت هم رسیده باشی و سی و چند سال بی وقفه در سطوح بالای مدیریتی درخشیده و به گردن دو نسل از جوانان هم­ عصرت حق داشته باشی و در یک کلام خدای هوش و ذکاوت بوده و با پیچیده ترین مسائل ریاضیات پیشرفته سرشاخ شده باشی، دلیل نمی شود که بتوانی با دشواره های زندگی دست و پنجه نرم کرده و به سلامت از گریوه­ های تند و خشن ت، گذر نموده و از مکر ن و دسیسه مردان و حیله رقیبان و حسدِ حاسدان جان به در ببری. پستی های ت و بلندی­ های مدیریت، نه چنان است که عام را از خاص و عزیز را از ذلیل و نجفی را از غیر نجفی بازشناسد. اندرآنجا که قضا حمله کند، چاره جز تسلیم و تمکین نیست؛ حتی اگر دکتر محمدعلی نجفی باشی و عزیزدردانه اکثر رئیس­ جمهورهای ایران. وقتی مقدر شود، یا مقدر کنند که اتفاقی بیفتد، آرام ­ترین، باحجب و حیا ترین، بااخلاق­ ترین و خانواده دوست ترین مدیر ارشد نظام ماشه را می­ کِشد، زنی را می­ کُشد و هبوطی بدتر از آدم ابوالبشر می­ کند. باورش سخت است و به کابوسی شبانه می­ ماند دیدن استادی که کاشف زنده­ یاد مریم میرزاخانی بود، لباس زندان بر تن و دستبند زندانیان بر دست! نَغُوذُبِالله مِن قَضَاالسوء.

  هرچه بود کاری که نباید می ­شد، شده و اتفاقی ناگوار افتاده و جماعتی در بهت فرورفته؛ بی گمان این واقعه مدت ها نقل محافل خواهد بود و درباره­ اش صفحات سفید حقیقی و مجازی فراوانی سیاه  و آرام آرام به بوته فراموشی سپرده خواهد شد اما چیزی که در شلوغی و هیجان و حیرت از دید برخی پنهان ماند و بسیاری نیز نادیده­ اش انگاشتند رفتارغیرحرفه ­ای و غیراخلاقی رسانه باصطلاح ملی و عملکرد غیراصولی برخی ژورنالیست ­های باصطلاح اصولگراست که برای چندمین بار صحنه­ هایی مشمئز کننده از سقوط دیانت و مروّت و مدنیّت به نمایش گذاردند که مسلمان نشنود کافر نبیند.

از لحظه­ ای که این خبر تاسف ­بار پخش شد، به چشم دیدیم و به گوش شنیدیم که ورشکستگان در سودای کسب مشروعیت و مقبولیت که همواره در انتخابات­های مختلف مورد اِدبار ملت قرار گرفته­ اند، چسان تمام خط قرمزهای عرف و شرع و قانون را در شب قدر پشت سر نهاده، دست­ افشان و پای کوبان از هیچ ترفندی برای بازی با آبروی یک انسان فروگذار نکرده و همۀ استعداد نداشتۀ هنری و فنی خود را برای کوبیدن جناح رقیب به کار گرفته و در ستاندن انتقام ناکامی­ های گذشته و احتمالا آینده از اردوگاه رقیب، فرصت را غنیمت شمردند و اتفاقی را که این روزها چندان هم نادرنیست، شلیک به قلب اصلاحات نام نهادند؛ اتفاقی که ممکن بود و هست برای هرکسی و هر بزرگی از هرجناحی بیفتد.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از رسانه ها که نتوانستند خوشحالی خود را  از بروز مشکل برای جناح مقابل، آن هم به قیمت جان یک انسان، پنهان کنند شاید ندانند که در مقابل چشم میلیون ها نفر ترویج بداخلاقی می­ کنند و محصول آنچه را که امروز می­ کارند در آینده فرزندان خودشان در قالب هایی بسیار هولناک تر درو خواهند کرد.

البته باید یادآور شد که نمایش­ هایی که در این دو روز اجرا و پخش و نشر شد، اعم از گزارش­ های غیر حرفه ­ای و غیر قانونی، همانند نشان دادن آلت قتاله توسط یک خبرنگار و. همچنین عدم رعایت موازین حقوقی در پیگیری و تنظیم اخبار، همانند قاتل خواندن یک مظنون به قتل و پوشاندن لباس زندان بر تن یک متهم در حالی که متهمی دیگر که میلیاردها تومان از داشته­ های فرهنگیان را به جیب زده از پوشیدن آن معاف بوده. همه و همه در حافظه تاریخ باقی خواهد ماند و فردا که پیشگاه حقیقت پدیدار خواهد شد جز شرمساری، برای عاملان و آمرانش به بار نخواهد آورد.

تراژدی  دکتر نجفی دل همه کسانی که او را می شناختند به درد آورد همچنانکه مرگ آن مقتوله، که اکنون در دیار باقیست و پاسخگوی نیک و بد اعمالش، تاسف ­برانگیز بود؛ اما درد عمیق تر شیوه بهره برداری ناجوانمردانه برخی، همچنین نحوه تسویه حساب دشمنان نجفی با او از طریق دسیسه چینی های احتمالی است که شاید روشن شدن تمامی ابعاد آن سال ها به طول بیانجامد. 

ایران بزرگ و نظام جمهوری اسلامی را نه لشکرکشی بیگانگان و نه توطئه های مخالفان، هیچکدام نمی­ تواند براندازد، آنچه کیان این ملک و دیار را تهدید می­ کند، فروپاشی اخلاقی و فروخفتن ارزش ­های انسانی، آن هم در میان نخبگان است. این پدیده شوم تمدن ­ها را به ورطه نابودی کشانده است. کافی است تاریخ بخوانیم و از تاریخ بیاموزیم.

@siaasatnegaar

 

 

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مطالب اینترنتی 3eyed فیلم و سریال های ایرانی سال 2020 هوش هیجانی و تاب آوری philosophy-book بلاگی برای سن فایل پژوهنده گان venuosgrafic مهندسی و مدیریت ساخت پروژه downloadmovie1